، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

مهراد

اولین عید نوروزی که ما سه نفریم

نوروز 89 قشنگترین عید نوروزی بود که من داشتم ، مهرادم در حالی که دو ماه و دو روزشه اولین عید نوروز رو تجربه کرد  و لذت یه سال  تحویل سه نفره را به ما نشون داد ، موقع سال تحویل لباسایی رو که از قبل برای اولین عیدت گرفته بودم تنت کردم البته در حالی که تو خوابی  بعد از سال تحویل  وقتی لباساتو عوض کردم بیدار شدی  ، امسال به عشق پسرم ماهی قرمز خریدم ، ای جانممممممم                  ...
1 فروردين 1389

آقا مهراد بزرگ شده

خیلی زود وزن گرفتی وقتی ماه اول برای اندازه گیری قد و وزن بردمت  5 کیلو شده بودی یعنی اندازه یه بچه دو ماهه بودی ، تقریبا ماهی دو ماه  رشد میکردی ، دو ماهه که شدی  6/400kg بودی  یه پسر تپل و خوردنی ♥ روزها خیلی آروم بودی  هم خوب شیر میخوردی هم خوب میخوابیدی ولی شبها تقریبا تا 3 و 4 صبح بیدار بودی  خوب البته منم که سر کار نمیرفتم  تا ساعت 4 باهات بازی میکردم بعد فردا صبح تا 11 _  12 میخوابیدیم .       ...
27 اسفند 1388

به دنیا اومدن یه فرشته

امروز که  با نی نی وبلاگ  آشنا شدم و تصمیم گرفتم  خاطراتت رو ثبت کنم ، 3 سال و 8 ماهته  ولی دوست دارم برگردم به  قبل ترها  از روزی شروع کنم  که تو به دنیا  اومدی  ، ساعت 6 صبح روز  شنبه بود که با بابا و خاله لیلا رفتم بیمارستان تهران کلینیک ،تقریبا دیشب رو نخوابیدمو و نگران امروز بودم ، وسایلات رو از قبل آماده کرده بودم و توی ساک خوشگلت چیده بود ، یه ساک خوشگل بچه گونه به رنگ سبز سیب کالی که مامانینا برای سیسمونیت گرفته بودن ،  بعد از معاینه و اقدامات اولیه رفتم اتاق عمل  ، وقتی 5 ماهم بود بهم گفته بودن که بچم پسره ولی سونوگرافی  هفته آخر گفته...
27 دی 1388
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهراد می باشد