، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه سن داره

مهراد

مامان باید بره سر کار

1389/6/28 23:03
نویسنده : مامان مهراد
228 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره مرخصی من تموم شد و بعد از 6 ماه مرخصی زایمان و 2 ماه استعلاجی ، وقتی 8 ماهه بودی باید میرفتم سر کار ، قرار شد مامانی شما رو نگه داره تا من از سر کار برگردم ، هرروز صبح زود شما رو میبردیم خونه ماماینا ، مامانی که اول صبح منتظرت بود به محض شنیدن صدای در میومد تو رو از ما میگرفت و کلی قربون صدقت میرفت ، بعد تو رو میبرد خونه و میخوابوند ، برات شیر میگذاشتم که تا برگشتن من بخوری ، مامانی هم برات سوپ آماده میکرد و حسابی بهت میرسید ، اون موقع خاله ژیلاینا هم پیش مامانی بودن و میومدن و باهات بازی میکردن و بهت میرسیدن ، مهراد جان مامانی و خاله ژیلا خیلی زحمت شما رو کشیدن ، کاش بتونیم یه روز جبران کنیم ، یادمه آش دندونیتم مامانی و خاله ژیلا پختند ، ومن تقریبا مثل مهمون فقط برای خوردنش رسیدم ...چشمک مرسی مامانی ، مرسی خاله ژیلا قلب 

 

                                                   ♥  این لباسارو خاله ژیلا برای دندون درآوردنت گرفته بود ♥

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهراد می باشد