، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

مهراد

مهرادم یکساله شد

1389/10/27 8:00
نویسنده : مامان مهراد
184 بازدید
اشتراک گذاری

بیست و هفتم دیماه هشتادو نه بود ، اولین سالروز تولد پسرم ، ولی چون  تو ماه صفر بودیم تصمیم گرفتم تولدت رو دقیقا اولین جمعه بعد ماه صفر بگیرم و همه رو دعوت کنم  ، ولی دوست داشتم که شمع تولدت رو دقیقا روز تولدت فوت کنی ، به خاطر همین امروز رفتم یه دست لباس ، یه کیک تولد کوچولو ، یه شمع شماره یک و چند تا کلاه بوقی برای تو و نگار و داداش متین گرفتم ،وای که چه روز قشنگیه ، تا حالا از خرید کیک و شمع انقدر لذت نبرده بودم ، خوشبخت ترین آدم روی زمین بودم ، حاضر نبودم این لحظات رو با هیچی توی دنیا عوض کنم ، پسرم یکساله شده و من از رشد و بالندگی اون خوشحالم ، خدایا شکرت بابت اینهمه روزهای قشنگ که توی این یکسال به عطا کردی ...،فرشته، خونه مامانینا با خاله ژیلا یه تولد کوچولو برات گرفتیم ،یه تولد کوچولو برای یه فرشته یکساله ، یه کیک کوچولو که یه شمع شماره یک روشه ، چقدر زیباست این لحظات .... شمع تولدت رو چه سخت فوت کردی مهرادم  ...درست به سختی تمام اولین تجربه هایی که توی این یکسال پشت سر گذاشته بودی ...، به دنیا اومدنت ، زردی داشتن و تو اتاق پرتو بودنت ، واکسن زدنت ، تب کردنت ، دندون درآوردنت ، ایستادنت و راه رفتنت ....و کیک تولدت رو چه راحت باهم بریدیم درست به راحتی پشت سر گذاشتنه تمام این لحظه ها و ماهها ،با هم بودن قشنگترین هدیه ایست که خدا به انسانها داده ،تولدت مبارک عزیزم قلب بعد از فوت کردن شمع اونو برداشتی و شروع کردی به خوردن کیکی که بهش چسبیده بود ، میخواستی خودت اولین کسی باشی که کیک تولدت رو میخوری شیطون ! 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهراد می باشد