نوروز 90
بهار سال 90 دومین بهار زندگیت رو بهت تبریک میگم قشنگم ، امیدوارم توی زندگیت بهارهای زیادی رو تجربه کنی و زندگیت همیشه بهاری باشه ،سال 89 من روزهای خوبی رو با تو سپری کردم و در تمام لحظات از بودنت لذت بردم ، قشنگترین روزهای زندگیم با دیدن تلاش تو برای راه رفتن و ارتباط برقرار کردن با محیط اطرافت رقم میخورد ، وقتی توی کرییر مینشستی و شروع میکردی به آواز خوندن انگار دنیا فقط توی صورت تو خلاصه میشد ، با چنان تمرکزی چشم میدوختی به چشمای من و لبهاتو تکون میدادی و آواز میخوندی که انگار همه حرفای دنیا تو دلته ...
پارسال سال خوبی رو برای من رقم زدی امیدوارم بتونم توی زندگیت سالهای خوبی رو برات معنی کنم ، مهرادم دومین بهار زندگیت مبارک باشه نوروز امسال رو در حالی جشن گرفتیم که خاله لیلا کمر درد داره و تو خونه استراحت میکنه ، امسال اولین عیدی بود که خاله لیلا خونه ما نیومد اولین روز عید عمو حسن تصادف کرد و تقریبا کل عید رو بابا خونه عموینا بود ، آخه عمو حسن خیلی بد تصادف کرده بود و سرش آسیب دیده بود