، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

مهراد

میریم سفر

1393/3/13 19:55
نویسنده : مامان مهراد
147 بازدید
اشتراک گذاری

چهاردهم  و پانزدهم خردادماه مثل هر سال تعطیل بود ، شانزدهم خرداد افتاده بود روز جمعه  ، من یک روز قبل و  دو روز بعد تعطیلات رو مرخصی گرفتم تا بریم مسافرت  آخه امسال عید هم مسافرت نرفته بودیم  ، اول رفتیم سراب  پیش مامانی و بابایی یا به قول خودت شهرستان ، به خاله شیما تو مهد گفته بودی میرم شهرستان باغ سیب اگه سیبا ریخته بود زمین برات میارم آخه از درختا نباید سیب بکنیم خنده ، بعدشم رفتیم آب گرمای سرعین  ، تو عاشق استخر و آب بازی هستی به خاطر همین سرعین رو دوست داری وقتی از آب گرم برمیگشتی کلی سفید میشدی و لپات گل مینداخت با اون کلاه خوشگل حوله ای که بابا سرت میکرد واقعا دوست داشتنی تر میشدی ، دست آخر هم رفتیم شمال کنار دریا تو کلی تو دریا آبتنی کردی و کنار ساحل به قول خودت کوه درست کردی ، منم تو ساحل میشستم و شما و بابا رو نگاه میکردم که تو دریا بودید ، مهراد جان دیدن خوشحالی تو واقعا برای من لذتبخش و دوست داشتنیه ، وقتی میبینم که با چه لذتی توی آب بالا و پایین میپری همه شیطنتهات فراموشم میشه چشمک امیدوارم همیشه توی زندگیت شاد باشی گلم .قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهراد می باشد